آشنایی با آثار و تألیفات ابوالفضل رشید الدین میبدی* (1)
حسین مسرّت
میبدی در دوره ای قلم می زد که اندیشمندان آن را دورۀ رشد و شکوفایی و ارزشمندی زبان و ادبیّات فارسی می دانند ، عصری که نثر و نوشتار به پختگی و کمال رسید و بسیاری از نویسندگان خوب و توانای زبان فارسی دراین هنگام پای به عرصه نهادند . شعر و نثر، کم کم به میان مردم و صوفیان آمد و از این رهگذر ، کتاب های عرفانی که زبان سادۀ فارسی نگارش می یافت ، باعث نفوذ ، گسترش و رواج ادبیّات در میان مردم شد . (1 ) امّا در پایان سدۀ ششم ، نثر ساده و روان عصر سامانی ، جای خود را به نثر دشوار و پیچیده و درهم شده با واژه های سنگین عربی داد . (2 )
بر پایۀ دانستنی های بسیار کمی که از میبدی دردست است و نیز گفته های خود او و برخی گمان ها ، که ناشی از پشت سرنهادن 900 سال است ، آثار بر جای مانده از او را می توان به دو دسته تقسیم کرد که برخی به درستی از آن اوست و برخی به یقین نمی توان گفت از آن او باشد این آثار عبارتند از :
1-اربعین
2-طبقات الصّوفیه
3-الفصول (کتاب الفصول )
4-کشف الاسرار وعدّة الابرار ( تفسیر )
5-وجوه و نظایر
6-دیگر آثار
1-اربعین
بسیاری از نویسندگان ، مفسّران و عالمان دینی بر پایۀ حدیث پیامبر اکرم ( ص) که فرمودند : هرکس که برای پاسخ به نیاز امّت من ، چهل حدیث را به یاد داشته باشد ، خداوند در روز رستاخیز او را در زمرۀ دانشمندان و عالمان دینی قرار می دهد ، ( 3 ) از اینرو بسیاری از دانشمندان اسلامی با گردآوری و توضیح چهل حدیث خوب و مستند یا چهل موضوع که بیشتر پیرامون توحید ، احکام ، موعظه ، عبادات و مانند آن است ، کوشش کرده اند تا مشمول آن حدیث نبوی گردند . ( 4 ) چنین کتاب هایی را به نام « اربعین » یا « اربعون » ( چهل ) می خوانند .
میبدی هم که خود از جمله مفسّران ، روایان و حافظان حدیث بوده ، در پی اجرای این روایت گران قدر ، دست به تألیف کتاب « اربعین » زده است . متأسّفانه از این کتاب ، اکنون نسخه ای وجود ندارد تا آگاهی بیشتری دربارۀ آن به دست آید . تنها از طریق گفتۀ خود میبدی که در تفسیر کشف الاسرار و در توضیح آیۀ 41 سورۀ رعد ، پس از نقل حدیثی که در آن واژۀ « اربعون » به کار رفته است ، باخبر می شویم چنین کتابی وجود داشته است . وی می نویسد : « اصلی عظیم است ، این خبر در علوم حقایق و تمکین ارباب معارف و ماشرح آن در کتاب « اربعین » مستوفی گفته ایم . کسی که این بیان خواهد از آنجا طلب کند . » ( 5 )
برخی نویسندگان برپایۀ این باور نادرست که تفسیر کشف الاسرار از گفته های خواجه عبدالله انصاری است که میبدی آن را گردآوری و نوشته است ، ( 6 ) نقل قول پیشین را از خواجۀ انصاری داشته و از اینرو « اربعین » را هم جزء آثار او می دانند ، ( 7 ) امّا این نظر فراگیری نیست و دکتر انزابی نژاد و دیگران هم آن را نپذیرفته اند . ( 8 ) شاید چون جزء آثار خواجۀ انصاری هم ، کتاب « الاربعین فی الصّفات » یا « کتاب الاربعین فی دلایل التّوحید » که مجموعه ای است از احادیث نبوی دیده می شود . ( 9 ) و نیز در طبقات الصوفیه اثر انصاری اشاره به دو کتاب دیگر او به نام های « اربعون فی التّوحید » و « اربعون فی الستّه » شده است ، این پندار نادرست به ذهن
کوشندگان و چاپگران آن ، محمّد سرور مولایی و عبدالحیّ حبیبی راه یابد که « اربعین » را هم از انصاری بدانند .برای آگاهی بیشتر بنگرید : لطایفی از قرآن : 35 / یادنامۀ میبدی ، مقالۀ بنیاد باقرالعلوم ، ج 1 : 120 – 119 / کتابشناسی میبدی 40-39 / گزیدۀ تفسیر کشف الاسرار ( انزابی نژاد ) : 17 / فرهنگ آثار ، ج 1 : 182 / زبدة الآثار : 13 . ( برای اربعینات ) .
2-طبقات الصّوفیّه
چنانکه آمده است ، طبقات الصّوفیه از تقریرات ( گفته های ) خواجه انصاری و نگارش یکی از شاگردان اوست ، از اینرو اگر نظر عبدالحیّ حبیبی که بر اثر پژوهش های خود پیرامون آثار انصاری و میبدی در دیباچۀ طبقات الصّوفیه بیان می دارد و می نویسد : چون در بین مضمون ها ، لفظ ها ، کلمات و طرز ادای مطالب و لهجۀ این کتاب و کشف الاسرار نزدیکی تمام و سلیقۀ یکسانی وجود دارد و میبدی از شاگردان و معاصران انصاری است که در سال 520 ق تفسیر او را گسترش و تفصیل داده ، بعید نیست که گردآورنده و نویسندۀ طبقات هم او باشد . ( 10 ) و در جای دیگر می نویسد : در زبان کشف الاسرار و طبقات الصّوفیه آن قدر نزدیکی لهجه ، دستور ، اصطلاح و کلمه و سبک و شیوه موجود است که پس از خواندن آن دو یقین بدست می آید که نویسندۀ هر دو ، یک نفر بوده و یا اینکه هردو در یک جا درس خوانده و در یک محیط زندگی کرده و فرهنگ لهجۀ آنها یکی بوده است . و یا اینکه میبدی مضمون ها و عبارت هایی را عیناً از طبقات برگرفته است . ( 11 )
اگر این دو سخن حبیبی را بپذیریم ، باید گفت که طبقات الصّوفیه هم اثر میبدی است . امّا دکتر رکنی یزدی و نویسندگان باقرالعلوم ، دلایل حبیبی را دایر بر نگارش طبقات بوسیلۀ میبدی نابسنده می دانند و آن را نمی پذیرند . ( 12 ) امّا از کنار هم گذاشتن این گفته ها و دیگر گمانه ها ، هر پژوهشگری را به درنگ وا می دارد . بویژه آنکه آقایان عبدالحیّ حبیبی و محمّد سرور مولایی ، کوشندگان چاپ های گوناگون طبقات در دیباچه های آن تقریباً با این معنی می نویسند : بدون بهره بردن از کشف الاسرار و مطالب و توضیحات نام آن ، چاپ خوب و پیراستۀ طبقات ممکن نبود . ( 13 ) نکتۀ پایانی اینکه طبقات الصّوفیۀ خواجه عبدالله ، تقلیدی از طبقات الصّوفیۀ ابی عبد الرحمن سلّمی بوده است .
نیز بنگرید : یادنامۀ میبدی ، مقاله نویسندگان بنیاد باقرالعلوم ، ج 1 : 122-121 / کتابشناسی میبدی : 39-38 ، 80-79/لطایفی از قرآن : 31 / . دیباچۀ طبقات الصّوفیه به کوشش عبدالحیّ حبیبی و محمّد سرور مولایی .
3-الفصول ( کتاب الفصول )
تنها نسخۀ شناخته شدۀ این کتاب اکنون در مجموعۀ خطّی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد که در سال 1349 ش به کوشش محمّد تقی دانش پژوه بازخوانی و ویرایش و در مجموعۀ فرهنگ ایران زمین چاپ شده است . ( 14 )
این کتاب نوشتۀ استاد ابوالقاسم یوسف بن الحسین بن یوسف البیّع ( یا المبیع ) هروی بوده که به نظر دانش پژوه ، میبدی آن را به فارسی درآورده است . امّا نسخۀ خطّی موجود را حسین بن قاضی معلّم خبّاز از روی خطّ میبدی ، گویا در سال 719 ق بازنویسی کرده است .
الفصول ، در یک مقدّمه و شش فصل به نظم و نثر و به ترتیب زیر سامان یافته است : فصول السّلاطین ، فصول القضّاة . کتاب از لحاظ موضوع در ردیف آثار « فصّالی » قرار دارد و فصّالی : یک نوع ادبیّات شفاهی و جزئی از آداب و رسوم مردم ایران در دورۀ خوشی و آسودگی و رفاه پیش از حملۀ مغول بوده است . و فصّالان افرادی بودند که کارشان مجلس آرایی و رونق دهی و اعتبار بخشی ، مجلس بزرگان بوده است . ( 15 ) نیز در این کتاب ، مناظره ( گفتگو ) هم دیده می شود . که به گفتۀ پورجوادی ، کهن ترین مناظرۀ منثور در زبان فارسی است ( 16 )
ابوالقاسم هروی و یا میبدی در این کتابچه که از پادشاهان ، وزیران ، قاضیان ، رئیسان و سادات ستایش می کند ، هیچ جا نامی از آنان و جایگاهشان نبرده و به کلمۀ « فلان » بسنده کرده است . و با این کار دریچه های پژوهش را بر روی پستی و بلندی زندگانی خود بسته اند . این کار یا از روی آگاهی بوده و یا اینکه « الفصول » کتاب همگانی بوده که نویسنده برای آگاهی از دانش فصّالی نوشته ، مانند کتاب های آموزش انشاء که در آن روزگار و این روزگار رایج است .
عبدالحیّ حبیبی باز در فهرست آثار انصاری که پیوست طبقات الصّوفیه نموده ، این اثر را هم به نادرست و بی پایه از نوشته های انصاری برشمرده است . در حالی که حسین بن قاضی خبّاز ، کاتب آن در دیباچۀ الفصول به روشنی نوشته است که کتاب نوشتۀ ابوالقاسم یوسف هروی و استخراج ( گردآوری ، بازنویسی ، نگارش یا ترجمه ) امام رشیدالدّین میبدی است .
هرچند دانش پژوه معتقد است که میبدی آن را به فارسی درآورده است ( یعنی عربی بوده ) امّا از دیباچۀ الفصول و متن آن که به نثر و نظم فارسی است ، چنین مطلبی به دست نمی آید . دکتر رکنی ، بواسطۀ سبک نگارش و محتوای غیر عرفانی ، نسبت آن را به میبدی ضعیف می داند .
قرار بود همزمان با برگزاری همایش جهانی بزرگداشت میبدی در سال 1374 ، تصحیح جدید آن چاپ شود ، امّا انجام نشد .
نیز بنگرید : کتابشناسی میبدی : 38-37 ، 79 / زبا ن حال : پورجوادی : 166 / فهرست دانشگاه تهران ، ج 16 : 709 – 711 / نواخوان بزم صاحبدلان : 12-11 / فرهنگ ایران زمین ، ج 16 و 17 ( 49 – 1348 ش ) : 89 – 44 ، چاپ دوم ، 1354 / رسالة الطیور ، به کوشش : محمّد امین ریاحی : 90-89 / یادنامۀ میبدی ،مقالۀ بنیاد باقرالعلوم ، ج 1 : 121-120 / برگزیدۀ کشف الاسرار : رکنی یزدی : 8 .
4-کشف الاسرار وعدّة الابرار ( تفسیر )
بحث آن جداگانه خواهد بود
حسین مسرّت