ساخت انواع مرکب با تاکید بر مرکّب های رنگی (4)
گردآوری : حسین مسرّت
و اقل مرتبه ده روز باید جنباند. و بعد از آن چهل مثقال زاج سیاه را در آب کند تا گداخته شود و صاف کند، و بعد از آن هشتاد و مثقال مزو را خرد کرده با نیم مثقال زعفران و دو دانگ صبر و دو مثقال افتیمون و ده مثقال پوست گردگان سبز و دو مثقال نیل را در نیم من آب بجوشاند تا به نصف آید و آن را صاف کند و از آن آب زاج اندک اندک در آوریزد و قلم بر آن جا زده نویسد و تجربه کند تا رنگ آن فریسه ای شود و این را نیز اگر اندک صمغی اضافه کند مرکبی فرسیه ای خواهد بود، غرض که اعتدال او آن است که فریسه ی اعلا شود، و واقف باشد که زاج زیادی نباشد که مرکب را می سوزد، و بعد از آن مرکب را از شیشه بدر آورد و از اینآب زاج و مازو اندک اندک بر او ریزد وتجربه کند تا به اعتدال آید، اما باید که صمغ ودوده که در شیشه می کند که بجنباند چنان نباشد که قبول لت نکند، یعنی خیلی غلیظ نباشد وال چندن که بجنباند صلاید نخواهد یافت، و این نوع مرکب ساهتن چند فایده دارد که آن نوع که در هارون می سازند ندارد، یکی آن که چون در اندرون شیشه است از گرد و خاگ محفوظ است، دیگر آن که همه آن مرکب به یک نوع صلایه می یابد بر خلاف هارون که بعضی صلاید می یابد» (ص156 کتاب آرایی»
نسخه تحفه المجیر
(ص96/ تا100) قدری دوده بزربستاند و در کیسه ی کاغذی نهد و آن کیسه ی کاغذ را در خمیر کیرد و در تنور خبازی بر سر خشتی پخته نهد تا آن خمیر نیک پخته گردد نه بآن مرتبه که خمیر بسوزد، بعداز آن بیرون آورد و نگاه کنید که تمام روغن از آن دوده بیرون رفته یا نه؟ مادام که هیچ روغن در اجزای آن دوده نمانده باشد از آن خمیر پخته بیرون آورد و در هاون ریزد . و باید که چهار برابر آن دوده آب ریخته باشد، آب برای حل صمغ عربی باید ده برابر صمغ باشدتا آن که گداخته شود و به قوام عسل باشد بعد پاره های صمغ محلول بر سر آن دوده ریزد، صمغ ودوده با هم خمیر کند و نیم روز بکوبد. بعد از آن سه مثل دوده مازوبستاند و بشکند و ده مقدار مزو و آب بر وی ریزد و یک درهم برگ حنا و یک درهم برگ موذد و نیم درهم وسمه و نیم درهم افتیمون بر سر مازو ریزد و یک شبانه روز رها کند. بعداز آن بر سر آتش نهد و می جوشاند و تجربه می کند تا چندان که آب مازو برکاغذ نشف نکند و بعد از آن از آتش برگیرد و به کرباس نو بیالاید و صافی آن نگاه دارد. بعد از آن دو مقدار دوده زاج قبرسی در آب اندازد تا گداخته شود. و بعد از آن آب زاج صافی کند و بر آب مازو ریزد و یک روز تمام بگذارد. بعد از آن صافی آب زاج و مازو را بگیرد چنان که هیچ مقدار دردی با آن نباشد، و بعد از آن پاره ای آب زاج و مازو در هاون ریزد (ظاهراً باید آب زاج و مازو در هاون روی محلول صمغ و دوده بریزد و گرنه کوبیدن آب صافی زاج ومازو بی معناست) و نیم روز دیگر سحق کند. بعد از آن پاره ای نیل سراب با قدری اندک صبر سقوطری در هاون اندازد و هم چنان سحق می کند تا صد ساعت بگذرد و این در عرض هفته تمام می شود و می باید که مقدار زمان تسحیق کم از صد ساعت نباشد، چون سحق به آخر رسدقدری نمک هندی با قدری نبات مصری در هاون اندازد و آب زاج و مازو را که مانده باشد اندک اندک برآن می ریزد و می ساید و تجربه می کند تا به حد مطوس برسد، بعد از آن از هاون بیرون آورد و به حریر بپالاید. بعد از آن نیم درهم مشک تبتی با مثقالی زعفران در ده درهم گلاب حل کند چنان که جرم هر دو نیک حل شده باشد و به والا بپالاید (یعنی به وسیله پارچه ول ابریشمین صاف کند) به وجهی که اصلا جرم زعفران و مشک از والا بیرون نیاید و بعد از آن صاف شده مشک وزعفران در مداد (مرکب) کند به غایت خوب و روان و مطوس باشد و این است ترکیب مداد مطوس.
نوع دوم: دوده ی نفط با دوده ی بزرپاک روغن گرفته ده مثقال.
صمغ عربی چهل مثقال، زعفران ریشه ی خالص سه مثقال، زنگرقبرسی پاک سه مثقال، تیل سرآب خالص پنج مثقال، مرقشیشای سوخته پنج مثقال، نمک هندی طبرزد دو مثقال، صبر سقوطری دو مثقال- این جمله بستاند و اولاً دوده را در کیسه کاغذی غلیظ نهد و بر وجهی که در نوع اول مذکور گشت روغن از آن بگیرد، چنان که هیچ مقدار نم روغن در گجسم دوده نماند، چنان که اگر اندک دسومتی (چربی) در ذات دوده مانده باشد در اثنای کتابت خطوط از همدیگر جدا شود و بیاض در نمیانه حروف پیدا گردد و خوش آیند نباشد . بعد از آن دوده ی روغن گرفته را که از تنور بیرون آورده باشد چندان بگذارد که تمام سرد شود و مرقشیسار در انگشت (زغال) که آتش آن تیز باشد اندازد تا سوخته گردد و آن نیز بیرون آورد و چندن بگذارد که تمام خنک شود. بعد از آن دوده را در هاون اندازد و نیم روز بکوبد. بعد از آن صمغ را که در آب ریخته باشد به همان صفت که سبق ذکر یافته صافی کند و چندان بر سر دوده ریزد که آن دوده خمیرشود و نیم روز دیگر آن خمیر دوده و صمغ را بکوبد. پس آن مرقشیشای سوحخته را در آن خمیر دوده و صمغ ریزد و نیم روز دیگر سحق کند، بعد از آن اندک اندک آب صمغ محلول در آن می ریزد و می کوبد تا آن است.صمغ با آن اجزاء سخت شود. بعد از آن، آن مقدار آب صمغ که مانده باشد اندک اندک برآن می ریزد و سحق مینماید تا تمام آب صمغ به کاربرد، چون صمغ تمام به کار برده باشد نیم روز دیگر آن اجزاء که در هاون باشد بکوبد، بعد از آن صد درهم برگ مورد یا برگ حنا در مقدار دومن آب ریزد و یک روز بگذارد تا نیک خوشیده شود (کاملاً آمیخته و خیس شو، خوشیدن در این جا به معنای خشک شدن نیست بلکه به این معناست که آب در جسم حنا یا مورد فرو رود)
بعد از آن بجوشاند به مقدار یک ساعت چندان که ربعی از آن آب کم شود پس از آن آتش فرو گیرد و رها کند تا سرد شود و بپالاید و بگذارد تا صافی گردد. بعد از آن آب صافی شده را در ظرفی دیگر کند و اندک اندک بر سر اجزای مسحوفه می ریزد و سحق می کند تا آن آب مورد یا حنا تمام شود، اگر رقیق و روان شده باشد بردارد و در ظرفی زجاجی یا مسی کند و به کار می برد و اگر رقیق و روان نشده باشد قدری گلاب خالص نیکو بستاند و اندک اندک بر سر آن می ریزد و سحق می کند و به قلم تجربه می نماید تا آن زمان که نیک و روان از قلم فرو آید. بعد از آن که هیچ اشتباهی نماند در آن که روان است از هاون بیرون آورد و در ظرفی مسین یا آبگینه ای کند و سرش محکم بگیر چنان که باد در وی نفوذ نکند که اگر باد در وی نفوذ کند غلیظ گردد و منتشف شود (یعنی اجزاء آن در هم شده ومی خشکد) و این نوع مداد در غایت تطویس از کثرت سحق (سائیدن) به آن مرتبه ای می رسد که زرد فامی در او پیدا می شود و ذهبی می نماید می نماید و اگر به آب رسد نشف نمی کند و محرر این سطور کتابت مدا ذهبی را در شیراز سه نوبت به آب در آورده و نشف نکرده. به احتمال قوی لعنت نشف در این عبارت صحیح نیست و باید نشست باشد و نشستبه معنای آب پس دادن و ضایع شدن و پخش شدن اجزاء باشد. چند نسخه مرکب بدون دوده که آن را حبر گویند از کتاب عمده الکتاب ابن بادیس:
صفحه حبر اسود براق: روش ساختن جوهر سیاه براق
مازو را کوبیده و در شش برابر آب می خیسانند سپس آن را می پزند تا یک ششم آن (ده جزء بخار شود، مایع باقی مانده را صاف می کنند و چهار جز و صمغ عربی در آن می ریزند و کاملاً بهم می آمیزند و آن گاه با آتش ملایم می جوشانند تا تثلث آن بخار شود، سپس می گذارند سرد شود، سپس با آن می نویسند.
نوع دیگر
یک اوقیه (وزنی معادل هفت مثقال) با یک اوقیه صمغ کوبیده و با هم مخلوط می کنند و در هشت برابر یعنی شانزده اوقیه آب می ریزند و در شیشه ای قرار داده و سه روز در برابر تابش آفتاب نگاه می دارند، سپس آن را صاف می کنند، آن گاه چهاردهم زاج رومی یا هفت مثقال زاج عراقی در صورتی که زاج رومی یافت نشود، در آن می آمیزند و در آفتاب تابستانی چهار روز و در آفتاب زمستانی دوازده روز می گذارند و سپس به کار می برند.
نوع دیگر: مازوی سبز بی سوراخ و زاج رومی و صمغ عربی از هر یک مثقال گرفته همه را نرک کوبیده و آن را در شیشه ای ریخته و چهارده مثقال آب شور بر آن می ریزند، و سپس بشدت آن را می جنبانند، این مخلوط فوراً قابل استفاده است.
همان طور که قبلا گفته شد، نسخه های ساخت مرکب بسیار زیاد است ولی آن چه را در این نوشته شرح کردیم برگزیده آن هاست، در پایان برای این که هنر آموزان و علاقه مندان بتوانند نسخه های یاد شده را به کار برند توضیحاتی بر آن می افزایم تا بااستفاده از امکانات موجود اقدام نموده و نتیجه ی بهتری بدست آورند..:
همان طور که ملاحظه فرمودید در مرکب سازی چهار ماده:
دوده، زاج، مازو و صمغ مواد اصلی است و مابقی برای کمال و جمال آن به کار می رود، نخست باید از فروشندگان آگاه و با انصاف مواد سالم و اصیل را بدست آورید، سپس اندازه ها را دقیقاً برابر دستور تعیین کنید، برای مخلوط کردن و سائیدن اجزاء براحتی می توانید از وسائل برقی جدید آسیاب برقی و مخلوط کن ها استفاده کنید بصورتی که شرح خواهم داد:
حل کردن صمغ در آب کار آسانی است، سائیدن مازو در آسیاب برقی بخوبی ممکن است، زاج را هم می توانید در آب حل کنید اما به جای آب جوشیده از آب های معدنی تصفیه شده مصرف نمائید، دوده را پس از چربی گرفتن داخل مخلوط کن برقی بریزید و روی آن را صمغ آب شده اضافه کنید، صمغ و دوده را چندین بار مخلوط کنید تا حدی که اجزای دوده در صمغ کاملاً آمیخته شود، این محلول را کنار بگذارید زاج و مازو را نیز به همین ترتیب در این وسیله برقی با آب تسفیه شده حل کنید و خوب بهم بزنید، آن گاه این دو محلول را با هم مخلوط کن قرار داده و مکررا بهم بزنید، در نوبت هابی جداگانه تادستگاه صدمه نبیند، محلول را به تدریج با آب تسفیه شده رقیق کنید و درهمین دستگاه مکررا بهم بزنید، اکنون محلول رقیق شده ی نهایی را با صافی های کاملاً ریز نظیر جوراب های زنانه بسیار ظریف چند بار صاف کنید تا بحدی که هیچ درد در آن نباشد، این محلول صاف شده ی نهایی را کنار بگذارید.
حسین مسرّت